رفتند تا تو بمانی و بخوانی و تلاش کنی
رفتند تا تو زهرایی بمانی
رفتند ………..
چه سخت است بر مادری شهادت 3 فرزند و اسارت فرزندی دیگر و جانبازی دیگری
و چه اصالتی دارد چادرت و دامنت
و چه صبری داشت دل صبورت
و چه دلخون رفتی از نیامدن یکی از دردانه هایت که مفقود الجسد نام گرفت
.
.
.
.
.
و اما من …….
صدقه سریتان با پدر دلشکسته تان نایب الزیاره رهبرمان شدم
وه که چه لحظه با شکوهی
بند بند دلم می لرزید آرام و قرارم را ربود
و او چه آرام و دلنشین میزبانی کرد
چای آوردند و به مصداق “فلینظر الی طعامه ” به قندش نگاه کرد و دلم چون قند آب شد
و اینک پس از سال ها در قاب عکس یادگاری پدرتان با رهبر جای شما خالی بود ….
پس عکس را برش میزنم تا نباشم در قابی که شما نیستید
یاد و خاطره همه شهدا ویژه شهیدان علافی گرامی باد.
اعظم فرهادکیایی
البرز
آخرین نظرات